روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

اولین عیدی سال 93

این پازل خوشگل و لیوان با سلیقه رو مامانی و بابایی دوست جونیت برامون فرستادن  خیلی عیدی زیبا و ماندگاری  خواهد بود . دستشون درد نکنه . خیلی خیلی خوشحالمون کردن . این گلها  با یه عالمه بوس از طرف روشا یدونه برای شاهزاده خانوم روشا http://shazdeh.niniweblog.com /   ...
4 اسفند 1392

چکاب 24 ماهگی

دیروز بالاخره بعد از دو هفته تاخیر بردیمت تا چکاب ٢٤ ماهگیت رو انجام بدیم از صبحش کلی باهات صحبت کرده بودم که دکتر آمپول نمیزنه فقط اینجوری دهنت رو نگاه میکنه اینجوری قدت رو اندازه میگیره رفتیم پیشش گریه نکنیا اگر دختر خوبی باشی دکتر مینا مینا میده .با خودم برات لواشک برده بودم که اونجا بهت بدم تا گریه نکنی ولی وقتی رفتیم توی اتاق و دکتر از جاش بلند شد بیاد سمتت شروع کردی که بریم بریم لواشکت رو هم گرفتی ولی گریت رو هم کردی دکتر هم موقع اندازه گیری هات اجازه نداد من یا بابا بیایم سمتت تو هم از دور صدا میکردی که بغلم کن بابا بغلم کن بالاخره با هر زحمتی شده بود معاینت کرد آخر سر هم بهت یه قلک جایزه داد اومدیم بیرون توی ماشین گفت...
27 بهمن 1392

تولد 2 سالگی-مینی و میکی موس

تم تولد امسالت رو قصد داشتم فقط مینی موس انتخاب کنم ولی چون میکی رو هم خیلی دوست داشتم  کمی توی تزیینات از میکی هم استفاده کردم.  مینی موس رو با کله مشکی و دو تا گوش بزگ و پاپیون صورتی و میکی موس رو با شلوارک قرمز و دستکش سفید و کفش معروف زرد درست کردم.  کارت دعوت مهمونهای عزیزمون که برای عمو ها و بابا جون میکی موس و برای عمه ها مینی موس درست کردم.                            میز خوراکی که با مینی موس تزیین شده بود. میز برگه یادگاری که یا میکی موس...
20 بهمن 1392

به مناسبت روز تولد یدونه

دیروز دوشنبه 14 بهمن تولدت بود ولی چون وسط هفته بود برات جشن نگرفتیم ، یه جشن هفته پیش و یکی هم این هفته پنجشنبه برات میگیریم ولی به خاطر تولدت بردیمت سرزمین عجایب تا کلی بازی کنی و کیف کنی صبحش هم چون برف خوبی باریده بود با عمه مینا و نگار و چند تا از دوستهای نگار و ماماناشون رفتیم پارک شقایق توی سعادت آباد برف بازی . از آخرین باری که بردیمت سرزمین عجایب و کلی گریه کردی یکبار دیگه خواستم ببرمت که از در ورودیش تو نرفتی  و گریه کردی که بریم بریم من هم چون تنها بودم نتونستم راضیت کنم و برگشتیم خونه. دیشب هم تا از پله ها رفتیم بالا گریه کردی که مامان بریم که بریم ولی بابایی بغلت کرد و چند دور زدیم تا به محیط و ...
15 بهمن 1392

برنامه ریزی تولد

گل مامان ، یدونه مامان تولدت مبارک . از نظر من و بابا 14 بهمن ساعت 9:25 صبح تولد فرشته کوچولومونه ولی روز شمار وبلاگت میگه امروز پایان یکسالگیته. از یکی دو ماه پیش با بابا در مورد تولد دوسالگیت مشورت کردم و دو تا پیشنهاد برای گرفتن تولد 2 سالگی دادم که بابا موافقت نکرد و گفت برای امسال زوده و هنوز کوچولویی و نمیتونی باهامون همکاری کنی  .در نهایت تصمیم گرفتیم که تولد خانوادگی بگیریم با خانواده مامانی و بابایی از روزی که تصمیم گرفتیم کم کم کارهای تولدت رو میکردم ولی خیلی مطمئن نبودم که بتونیم خانواده بابایی رو دعوت کنیم چون نی نی عمه ثریا روز اومدنش رو بهمون نگفته بود و معلوم نبود کی جوجوی عمه بهمون اضافه میشه ولی بعد از بدنیا ...
13 بهمن 1392

اولین های تکرار نشدنی

  این پست شامل همه اولین هات میشه اولین هایی که برامون خیلی مهم و با ارزش بود و دیگه تکرار نمیشه اولین جاهایی رو که رفتی ، اولین هدایا، اولین عید ها رو در پست های قبلی وبلاگت گذاشتم و دیگه تکرار نمیکنم . بعد از دو سالگیت به مناسبت هر ماهگردت یک پست کامل از اتفاقات اون ماه برات میزارم  و دیگه روز به روز و هفته به هفته مطلبی توی وبلاگت نمیزارم و بیشتر وقتم رو برای خود خودت و کارهای مهمی که تصمیم دارم انجام بدم میزارم . دیگه وقتشه که هر دومون بعد از دو سال، زندگی رو جور دیگه ایی تجربه کنیم و رنگ تازه ایی به زندگیمون بدیم و از زندگی مجازیت کمی فاصله بگیریم و درگیر واقعیت ها بشیم . اولین چرخش و غلت :    ٣ ماه و ١٤ روز...
21 دی 1392

مروارید بیستم

 جوونه زدن مروارید بیستمت و آخرین دندون شیریت  در پایان یکسالگی مبارکه عزیزم. دندان اول و دوم:            7 ماه و 5روزگی دندان سوم:                 7 ماه 13 روزگی دندان چهارم:               7 ماه و 19 روزگی دندان پنجم:                 8 ماه 24 روزگی دندان ششم:            &nbs...
17 دی 1392