روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

چهل و دوماهگی و چهل و سه ماهگی یکی یدونه

1394/6/30 16:23
896 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به یدونه خودم

عزیز مامان دو ماهه از ثبت روزهای قشنگ کودکیت توی وبلاگت  عقب افتادم  ولی سعی میکنم تمام ذهنم رو جمع کنم تا چیزی از قلم نیوفته   دیگه خیلی خوب و واضح حرف میزنی به غیراز لبخند که هنوز میگی لخبند و تقدیم که تقمیم

روز به روز خانومتر و مودبتر و شیرینتر میشی دیگه وقتی چیزی رو میخوای و منطقی باهات صحبت میکنم با چشمای گرد شده و یه علامت سوال بزرگ بالای سرت نگاهم نمیکنی  از خرداد امسال بدون وقفه رفتی مهد کودک به غیر از دوباری که مریض شدی و نرفتی مابقی روزها با میل و رضایت میری و کلی دوست پیدا کردی ظهر که میام دنبالت از همون حیاط مهد شروع میکنی مثل بلبل از اتفاقات تعریف کردن همه مامانها کیف میکنن و میگن چه قدر خوب که میتونه انقدر راحت گزارش توی مهد رو بهتون بده و یه وقتهایی  مامانهایی که بچشون توی کلاس شما هستن  حال و اوضاع بچشون و  رفتار مربیا رو از شما میپرسن

کلاس موسیقی هم خیلی خوب داره پیش میره و ترم اولتون تموم شد و  از بین لیلا جون و فرزاد جون و بهاران جون که استادهای کلاستون هستن عاشق فرزاد جون هستی  به قدری باهاش احساس نزدیکی میکنی که بهش میگی آقا کچله با زور و زحمت  تونستیم راضیت کنیم که انقدر صمیمت هم خوب نیست همون بهش بگی فرزاد جون کافیه . اینروزها بدجور ذهنم درگیر پیدا کردن یه مرکز پیش دبستانی خوبه برای مهر سال آینده کلی  تحقیق کردم و مشاوره ولی هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیدم  چند تایی که به نظرم خوب بودن آزمون ورودی دارن که پیش نیازش یادگیری بعضی چیزهاست که کلاسهاشو رزرو کردم هر موقع ترمشون شروع بشه اطلاع میدن ولی تا اون موقع روزهامون به مهد رفتن و کلاس موسیقی رفتن و پارک و روزمرگی زندگی میگذره

دماوند -چشمه اعلاء

پارک با مامان جون و دایی ها

توی مهدتون برای تابستون جشن میوه داشتید و به ما گفته بودن یه میوه تابستونی رو تزیین کنید و بفرستید مهد منم فراموش کرده بودم و صبح روزی که میخواستی بری با عجله اینرو درست کردم

بادبادکی که بابا محمد زحمت درست کردنش رو کشید  برای  مراسم جشن بادبادک مهد کودک

 

 

هشتمین سالگرد ازدواج مامان و بابا  که تبدیل به تولد شد چون هرچی میگفتم عروسی مامان و باباست میگفتی نه تولد منه

43 ماهگی

از سری عکسهای پارکهای دونفره

سرزمین عجایب دو نفره با بابا محمد

زنگ تفریح کلاس موسیقی با نفس جون و کیاوش و لیانا

بالاخره به آرزوت رسیدی که این لوحه خندوانه را تقمیم ( تقدیم ) کنی

یک روز در شرکت بابا محمد

هدیه های روز دختر که مامان برای شما خریده  چند تایی هم دفتر نقاشی و سی دی بابا محمد خرید که ازشون قبل از اینکه منهدمشون کنی عکسی ننداختم

این نقاشی روی پارچه هم حاصل کارگروهی کلاستونه که خورشیدش کار شماست

پسندها (3)

نظرات (4)

فاطمه، sgzah
31 شهریور 94 11:53
سلام اتناجون، خوب و خوش و شاد باشین دلمون تنگ شده بود خانومی، خداروشکر اومدین و ازتون باخبرشدیم خیلی مراقب خودتون باشین، روشاجون رو ببوسین و اقا محمد هم سلام مخصوص برسونین
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
سلام فاطمه جون خیلی خوشحال شدم پیغامتون رو دیدم ممنون که فراموشمون نکردید و به یادمون هستید کلی انرژی میگیرم از نظراتتون خوب هستید ؟آقا حامد خوبن؟ خیلی مراقب خودتون باشید ماهم دلمون براتون تنگ شده عزیزم، خیلی سلام برسونید.
مامانی
1 مهر 94 10:25
آفرین به روشا جون چه خورشید قشنگی کشیده عزیزم قضیه لوح خندوانه چیه ؟تو برنامه خندوانه شرکت کرده بودی روی ماه روشا جون را ببوسید
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
سلام عزیزم ممنون . نه برای آقای محمدرضا هدایتی هستش.
عمه ثریا
5 مهر 94 13:50
سلام عشقم خسته نباشید دلمون براتون تنگ شده. قربون اون وروجک بره عمه با اون عکساش
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
سلام عمه جون . دل ما هم برای شما و نیکا فسقلتون تنگ شده .
عمه فروغ
8 مهر 94 12:54
سلام آتنا جون به به هزار ماشاا.. به دخترک شیرینمون که این که قدر خانوم شده و خوب صحبت میکنهخیلی خوبه که داره با شوق مهد میره ان شاا.. که هیمشه موفق باشی روشا جونی سالگرد ازدواجتون هم مبارک باشه عزیزم ان شااا.. که همیشه در کنار هم و روشای گلم با خوبی و خوشی زندگی کنید
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
سلام عزیزم .ممنون از این همه محبت و لطفتون به یدونه . همیشه شرمنده پیغامهای پر انرژیتون هستم .