دوستی های چند ساله یدونه
رویا پارک
یک تجربه ناب برای یدونه ...
بازگشت قهرمانانه
چیزی به سالگرد ازدواج مامان و بابا نمونده از زمانیکه اینستاگرام اومده، مامان مشغول صفحه روشا یدونه ما، تو اینستاگرام شده و به این وبلاگ سر نمی زنه امروز تصمیم گرفتم هر چند وقت یک بار پستی رو اینجا بگذارم تا بماند یادگار.... از طرف بابا محمد 14000505😉 ...
4سال و 7- 4سال و 8 - 4سال و 9 ماهگی یدونه
از ترس گربه قیافت این شکلی شده. دلفیناریوم برج میلاد با ترنم و تبسم و نگارجون و پارسا جون 55ماهگی دریاچه شورمست با سهند جون ساحل محمود آباد تولد دوست مامان هاجر جون . وقتی برگشتیم میخواستی برای بابا تعریف کنی که کجا رفته بودیم گفتی بابا نمیدونم دوست مامان هاوج بود هارج بود نمیدونم چی بود رفته بودیم اونجا. با آروشا جون تعارف و رودربایسی برای رقصیدن هیراد ، روشا جونم،آروشا ، هانا، عرفان نهمین سالگرد ازدواج مامان و بابا تا زمانی که بابا بیاد یه جای خونه یه ژست میگرفتی تا ازت عکس بندازم . طالقان ...
نویسنده :
آتنا مامانیه روشا یدونه
15:26
آتلیه چهارسالگی
...
4 سال و 3 ماهگی - 4 سال و 4ماهگی - 4 سال و 5 ماهگی -4سال و 6ماهگی
سلام به یدونه دخترم این روزها ، روزهای پر کاری رو میگذرونم خوشحالم که که بیشتر وقتم صرف زندگی واقعیمون میشه ، صرف خود واقعی ات و روزهای آخر شیرین زبونی های کودکیت. ولی هرگز از ثبت خاطراتت توی دنیای مجازیمون غافل نیستم هر چند دیر و کم . هر از گاهی به وبلاگت سر میزنم و عکسها و خاطراتت رو مرور میکنم و دلم پر میکشه برای اون روزها و شب که بابا اومد مشینیم و یاد اون موقع ها میکنیم که روشا یادته نی نی بودی به پرتقال میگفتی پورتا پورتا به نقاشی میگفتی ننکاشی به همه خوراکی ها میگفتی مینا مینا و ... و بعد کلی از بودنت ذوق میکنیم و بوس بارونت میکنیم و بعدش با ...
نویسنده :
آتنا مامانیه روشا یدونه
14:13