ترفندهای مامان و بابا
پیرو طرح خوراندن به زور غذا به روشا جون، صبحها که بابا نیست مجبورم غذای سفت مثل میوه ها و انواع کوکو ها و پلوها و سیب زمینی و مرغ سرخ شده و زرده تخم مرغ آب پز و نان و بیسکوئیت بدم تا گرسنه نمونی و شبها که بابایی میاد دستات رو میگیره تا نکنی تو سوپ بعد بریزی رو لباس خودتو و من . امشب با گرفتن دست هم راضی به خوردن نمیشدی برای همین من و بابایی شروع کردیم به شعر خوندن و ادا دراوردن . صدای هر جونوری رو در میووردیم فقط باید کسی بود ازمون فیلم برداری میکرد انقدر محو شکلک دراوردن ما شده بودی که متوجه نشدی چه جوری یه کاسه سوپ رو بخوردت دادم تا دلت بخواد شعرهای نصفه و نیمه و الکی پلکی میخوندیم صورتمون رو به هر شکلی دراوردیم خودمون کلی خندیدیم و لی تو دل شما چی گذشت نمیدونم.
( واقعا من زیر دست اینا دارم بزرگ میشم !؟)
نه مامانی خجالت نکش هدف ما جلب توجه شما و خوراندن غذا به شماست و گرنه ما مامان بابای خوبی هستیم و عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتیم