30 ماهگی ماهدونه - دریاچه اوان
18 تیر برای افطار دوستهای بابا رو با یه عالمه نی نی دعودت کردیم خونمون که بر حسب اتفاق تولد یکسالگی حورا هم بود ، پدر و مادرش یه کیک کوچولو خریدن و یه تولد نصفه و نیمه خونمون گرفتیم و بقیه تولد موکول شد به هفته بعد خونه خودشون که رسمی تر ، همرا ه با شام و کیک و بزن و برقص . 6 مرداد هم هفتمین سالگرد ازدواج مامان بابا بود که برای شبش افطار خونه عمه مینا دعوت بودیم ،کیکمون رو بردیم اونجا و شام ویژه رو هم فرداش سه نفری خونه خودمون خوردیم . برای شام هم فسنجون و چیکن استروگانف و ژله انگور و پودینگ شکلات که بابا خیلی دوست داره درست کردم . قرار بود من و بابا با دستمون قلب د...