روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

پروژه دایپر + متفرقه های یدونه

1393/1/29 14:38
1,407 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک 26 ماهه من دیگه همه چیز رو کامل ولی با زبون بامزه بچگی میگه ، یه وقتهایی واقعا دوست ندارم درست و واضح حرف بزنی دوست دارم همینجوری غلط غلوط حرف بزنی دوست دارم همیشه به آدامس بگی آماس به نمیخوام بگی نمیتام به نمیخورم بگی نمیتورم به مامان آتنا بگی مامان آتانا به عاشوری بگی عاشویی به خداحافظ بگی آفدِس  با تلفن که حرف میزنی بگی الو دَلام اوبی چه دَبَر من اوبم تو اوبی عاشق زمانی هستم که کاری رو از سر تنبلی نمیخوای انجام بدی و میگی من بَلَ نیسم تو بلدی ، من بَلَ نیسم بیالم تو بلدی بیالی  . هنوز موقع خواب بوس میدی و میگی دَبش ولی دست دادن هم اضافه شده و اینکه بعدش دست من و بابا رو با هم میگیری مثل ورزشکارها که دستشون رو به علامت پیروزی میبرن بالا دستمونو میبری بالا و احساس خوبی داری  که هر سه تامون کنار هم هستیم و بعدش سرت رو میزاری رو ی بالش مثل یه فرشته کوچولو خیلی آروم میخوابی و خوابهای رنگی میبینی

راستی مامانی یادم رفته بود برات عکس عیدی امسالت رو بزارم امسال کلی عیدی نقدی و غیر نقدی گرفتی از مامانی و بابایی هم یه جا رو برقی گرفتی تا توی کارهای خونه به مامانی کمک کنی با عیدی های  نقدیت هم برات یه زنجیر طلا خریدم . بابا هم یه عیدی ویژه که هر سال میده عیدی از لای قرآنه ، تا یک هفته بعد از اون قرآن رو میوردی به بابا میگفتی عیدی بده بابا هم توش پول میزاشت و بهت میداد تو هم کلی ذوق میکردی .

از هفته پیش شنبه ١٦ فروردین دوباره پروژه دایپر  داره انجام میشه ولی با مرارت  فراوون . دو روز اول رو بازت نزاشتم ولی هر یک ربع میبردمت دستشویی از چند روز بعدش آزاد بودی و بازم هر یک ربع میرفتیم  ولی کاری نمیکردی و نا امید وقتی پوشکت میکردم توی پوشکت کارت رو میکردی با لواشک و اسمارتیز هم گول نمیخوردی هر چی میگفتم روشا اگر اینجا جیش کنی لواشک که خیلی دوست داری بهت میدم توی دستشویی اسمارتیز داریم هر کس بره اونجا جیش کنه بهش میدم میگفتی نمیتام نمیتورم فقط دوست داری بری دستشویی و بری روی صندلی که دستت رو بشوری  برات یه دمپایی جدید هم گرفتم تا به عشق اون بری دستشویی چند روز پیش مامان جون اومد خونمون که مراقبت باشه تا من برم بیرون وقتی برگشتم مامان جون گفت حواست باشه پوشک نداره همون موقع روی فرش جیش کردی دیگه قید تمیزی و فرشهای دوست داشتنیمو زدم البته اگر بی انصاف نباشم 2 بار به زور و التماس توی توالتت جیش کردی که هم بابا هم من بهت جایزه دادیم برات برچسب گرفتم به ازای هر بار جیشت میدم که بزنی روی دیوار دستشویی . کلی مطلب راجع به این موضوع خوندم تا بالاخره بعد از چند روز دیگه خودت هر بار جیش داشته باشی میگی جیش دارم و میبرمت و به محض اینکه میای بیرون میگی لواشت، ایماسیس  ولی همچنان موقع بیرون رفتن و شبها پوشک داری.  توی 18 ماهگیت هم چند باری سعی کردم ولی همکاری نکردی منم بی خیال شدم.ولی الان خیلی بیشتر همکاری میکنی چند روز پیش هم بابا برات کلی توپهای رنگی رنگی خرید که تشویق بشی .

اینم عکس دمپایی جدید عسل مامان

اما خبرهای خوش هفتمون که یکیش عروسی پسر خالم بود که فقط تا زمانی که عروس و داماد داخل سالن نبودن پیشم بودی بعد از اون رفتی پیش بابا و تا آخر مهمونی منم با خیال راحت لذت عروسی رو بردم. ولی توی قسمت مردونه کلی با کسری رقصیدی که دایی فیلم برداری کرد و بهم نشون داد. برای عروسی هم پشت موهات رو بابلیس کشیدم که فرهای منظم داشته باشه اما موقع بابلیس کشیدن سرت رو تکون دادی کمی خورد به پیشونیت و سوختی .دورت  بگردم که انقدر مظلومی که فقط یه کم گریه کردی و بعدش بی خیال شدی.

فردای عروسی هم رفتیم خونه عمه مینا که برای نگار تولد گرفته بود تاریخ دقیق تولدش ٢٧ اسفند بود که خونه بابا جون براش تولد گرفته بودیم ولی اینبار خونه خودشون با دوستهاش یه تولد دیگه گرفته بودن . برای تولد هم کل موهات رو به داخل سشوار کشیدم ولی ا نقدر ورجه وورجه کردی دوباره فر خورد رفت بالا.از اول تا آخر هم فقط داشتی قر میدادی و دل میبردی

بازم طبق معمول همه تولدها، مسئولیت فوت کردن کیک رو به زور دادن به روشای مامان

اینم میز شام عمه

کادوهای تولد رو هم برای اینکه زود بازشون نکنی گذاشته بودیم زیر میز و موقع باز کردن هم عمه بردتت اتاق و سرت و گرم کرد تا نگار خودش باز کنه.

فدای شیرین زبونیت بشم که موقع خداحافظی به  عمه میگفتی عمه مینا  دستش درد نکنه

اینم چند تا عکس همینجوری که عاشق تک تکشونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

محبوبه مامان الینا
27 فروردین 93 7:49
وای تو اون جمع روشا جونی از همه کوشولوتره چقدر دیدن عکس بچه ها لذت بخش بود کودکی-نوجوانی..... عکسهای آخر هم که نگو
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
بله یدونه مامان از همه فنقلی تر بود ممنون عزیزم
مامان ایلیار
27 فروردین 93 11:21
سلام روشا جان، عیدت مبارک، دیگه برای خودت خانمی شدی هااا
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
مرسی عزیزم البته از اون خانوم شیطونها
مامان آیسو وآیسا
27 فروردین 93 12:17
عزیززززززززززززززززم عالی بود عکسهات مخصوصا تو تولد راستی ما هم با پوشک گیرون مشکل داریم وناموفق بودیم دو بار برای روشای نازنین
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
سلام عزیزم . چرا ؟ شما که قبلا تجربه داشتید باید موفق تر عمل کنید تا من بی تجربه
مامی باران
30 فروردین 93 13:23
عزیز دلم ماشالا چقدر بزرگ شده قربونش برم که موها رو به تو سشوار کشیده الهی چه بامزه قاطی بچه های دیگه میرقصه ما که هر جا بریم اگه بچه های خواهرم نباشن باران فقط به من میچسبه اتنا جونم ایشالا امسال سال خوبی براتون باشه تولد نگار جون هم مباااارک بوووووووووووووووووووووووس برایی روشا یدونه
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
انقدر دیر به دیر میای سراغمون که روشا هر سری 5 سانت قد کشیده و 2 کیلو هم وزن اضافه کرده نرگس جون ولی روشا بر عکسه اصلا به من وابستگی نداره کاملا بابایه، وقتی هیچ کسی نباشه یعنی صبح تا بعد از ظهر به من میچسبه منم اینجوری راحت ترم ممنون عزیزم ان شا الله سال خیلی خوبی رو شروع کرده باشین . ببوس باران جونمو
مامان آیسو وآیسا
30 فروردین 93 20:13
روزت مباررررررررررررررررررک دوستم
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
ممنون عزیزم روز شما هم مبارک دوستم
مارال - مامان روشا
31 فروردین 93 2:11
داریم له له میزنیم تا روشای ما هم اینطوری صحبت کنه عاشق صحبت کردنتم خاله جون مبارکت باشه خاله کلی کیف کردی با عیدی هات نه؟ آخ آخ فکر کنم سخت ترین پروژه آموزشی برای این فسقلی ها همین قسمتشه مسئول فوت کردن شمع های تولد
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
آخی ان شالله با صحبتهایی که با هم کردیم و تصمیم های مهمی که میگیرید روشا هم باهاتون همکاری میکنه . بله دقیقا سخت ترین پروژه بود ولی خدا رو شکر با موفقیت انجام شد.
الهام مامان یسنا
1 اردیبهشت 93 16:17
آتنا جون بهت تبریک میگم که تونستی روشا رو از پوشک بگیری واقعا سخته و من همش نگران از شیر گرفتن و از پوشک گرفتن یسنا هستم. ماشالله روشا جونم خانوم شده دیگه. قربونت برم کوچولوی شیرین زبون. آتنا جون روزت مبارک.
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
ممنون عزیزم. واقعا خودمم به خودم تبریک میگم چون اصلا فکر نمیکردم از پسش بر بیام دو سه رو اول دیگه قیدشو داشتم میزدم که دیگه روشا گفت الان یکی درمیون یادش میره ولی باز جای شکرش باقیه که حداقل چند باری رو میگه روز شما هم مبارک دوست عزیزم
یسی
8 اردیبهشت 93 0:36
دلم رفت برای این دختر زیبا
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
ممنون عزیزم
سمانه مامان آرشیدا
9 اردیبهشت 93 14:47
آخی چه ماه پر جشنی داشتید. معلومه به همه خیلی خوش گذشته. جای ما هم تو عروسی خالی بود. نتونستیم بیایم. وای قربون اون دمپاییهای نازش برم من.
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
ممنون سمانه جون . بله جاتون خیلی خالی بود منتظرتون بودم
مامان الهام
2 خرداد 93 14:39
ای جوووونم ماشالله چه نازه خدا براتون حفظش کنه
آتنا مامانیه روشا یدونه
پاسخ
ممنون عزیزم