سالگرد ازدواج مامانی و بابایی
٦ مرداد پنجمین سالگرد ازدواج من و بابایی هستش میخوام از این طریق هم به بابا تبریک بگم هم تو رو توی شادی عشقمون شریک کنیم
محمد عزیزم در ثانیه های بودنت می مانم . در فصل شکست خوردنت می مانم
یک سال نه ده سال چه فرقی دار د. تا لحظه دل سپردنت میمانم و دوستت دارم …
لحظه های هستی من از تو پر شده ست
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
…در تمام ماه
در فضای خانه .. کوچه .. راه
در هوا .. زمین .. درخت .. سبزه .. آب
در خطوط در هم کتاب
در دیار نیلگون خواب
پنج سال پیش که دستهای عاشقانه به هم دادیم
و یکی شدنمان را جشن گرفتیم لحظه ایی فکر نکردیم که روزی دستی هر چندکوچک پایه های زندگیمان را استوار تر کند و گرما بخش آتش عشقمان باشد و امروز که پنجمین سالگرد با هم بودنمان را جشن میگیریم روشا را در کنار خودداریم حاصل عشق جزء عشق نخواهد بود و روشا همان عشقی است که در ادامه راه پر فراز و نشیب زندگیمان خواهیم داشت.