روشا در هفته ایی که گذشت
سلام به دختر کوچولوی مامان که اینروزها هم مریض شده هم کمی بهونه گیر و شیطون
اول از همه از چهارشنبه شروع میکنیم که دوباره رفتیم دکتر مطب دکتر ابطحی که همکارهای بابایی تعریفشو کرده بودن و دوباره داروهای جدید برات گرفتیم و قرار شد به خاطر سوختگی پاهات روزی نیم ساعت توی چای بابونه بنشونمت و یکسری پماد داد و گفت نیازی نیست زینک پلاس خارجی مصرف کنی برای همین زینکت رو عوض کرد بجاش زینک سولفات داد راستی گذاشتن عکس داروهات و اسمشون خیلی چیزه خوبیه چون چند روزه پیش کمی سرفه میکردی رفتم توی پست شش ماهگیت اسم اون شربتی که سری پیش دکترت داده بود رو نگاه کردم که دوباره برات بخرم چون خیلی زود خوبت کرده بود.
پنجشنبه تولد سه سالگی ماه تیسا (دختر عموی روشا ) بود که بهمون خیلی خوش گذشت شما هم مثل همیشه خانوم بودی و اصلا اذیتمون نکردی و کلی با آهنگ نانای نانای کردی .
جمعه هم ناهار خونه دایی رضا دعوت بودیم و شام خونه مامان جون و یک دست شورت و کلاه خوشگل هم با زن دایی مریم برات بافتیم که ان شا الله بردمت آتلیه عکس انداختم عکسهاشو میزارم.
شنبه هم خونه عمه ثریا دعوت بودیم و بعد از اونجا اومدیم امام زاده باغ فیض پیش مامان جون چون عید سادات بود و مامان بابایی هم سید هستن و بعد از امام زاده کمی خرید داشتیم و سه تایی رفتیم شهروند و اونجا همکار بابایی رو دیدیم که کلی قربون صدقه یدونه ما رفت . اینم عکس بعد از برگشتن از خونه عمه
هفته خوبی بود خوب تر از اون که روشا کوچولوی ما هم کمی حالش خوب شده ولی کلی لاغر شده توی این چند روزه که حالش بد بود.