خوب بلدم بابایی رو گول بزنم
روشای مامان امروز داشتم عکسهایی که هر ماه ازت میگیرم رونگاه میکردم و مثل همیشه با تک تکشون اشک ریختم (البته اشک خوشحالی) اصلا باورم نمیشد چه قدر زود بزرگ شدی و تو همون کوچولوی ٣کیلویی من بودی که الان شدی ما شاالله ١١ کیلو .همه اون هزار و اندی عکسها رو با عشق ازت گرفتم و با تمامشون خاطره دارم و برام شیرین و عزیزن ولی به یه عکس جالب که توی خونه عمو تو ده ماهگیت انداخته بودم رسیدم وکلی خندیدم اصلا یادم رفته بود این عکست رو تو وبلاگ بزارم .
مراحل گول زدن روشا به بابایی برای برداشتن کنترل
روشا خیز برداشته سمت کنترل تلوزیون
هر کاری میکنه دستش نمیرسه و بابایی هم هر چند وقت یکبار صدا میکنه روشا دست نزن
بابایی صدا میاد برگرد . کیه کیه
آخ جون کنترل رو برداشتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی