روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

بازی بازی بازی یه بازیه حسابی

1392/4/31 13:17
399 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بابایی داشت نشونه گیری یادت میداد . لگوهات رو میچید و بهت میگفت از دور بزن تا بریزه

 

دخترم با پا نه از دور پرت کن

هر چی بابا میگفت شما باز کار خودت رو میکردی .

ببین از دور خیز برداشتی تا دوباره با پا بزنی

اخر سر بابا هم به شوخی گفت وای کچلم کردی با پا نه.  شما هم ههههههه

شیفت عوض شد و نوبت مامانی شد تا با یدونش بازی کنه

انتخاب همیشگی خودت کارت های باما

خب تکراری شد میریم روی تخت نوبت به هم ریختن ویترینمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الناز مامان بنیا
31 تیر 92 15:43
عاشقتم خاله

نرگس مامان باران قلنبه
31 تیر 92 16:42
ای جونم کلی خندیدم وقتی بازیشو دیدم
خدایی خیلی باحال هستن با این سن کمشون حرف حرف خودشونه


واقعا بچه سالاری شده
نرگس مامان باران قلنبه
31 تیر 92 16:47
هههههههههههههههههه خدایی خیلی باحال بود من الان تو وبه شما بودم اومدم و کامنت گذاشتم بعد اومدم تو وب خودم دیدم شما هم همینو ساعت 16.40 برام گذاشتی




حالا ببینیم کی کم میاره
این همون دل به دل راه دارست دیگه
الهام مامان یسنا
31 تیر 92 17:53
عزیزم چه جالب که حرف حرف خودشونه. من می بینم یسنا حرفم رو گوش نمیده کار خودش رو میکنه فکر میکنم نمیفهمه. نگو نه

ویترین به هم ریختن هم یه تفریح مشترک بین بچه هاست. من جمع میکنم یسنا به هم میریزه.

خدا حفظشون کنه با این همه شیطنت.

برای روشا یه دونه




فقط میخوان بگن کاری که شما میکنید ما هم بلدیم و منییتشون رو اثبات کنن زیاد سخت نگیر . برای یسنا تپلی

سمان مامان آرشیدا
31 تیر 92 22:32
یعنی مگه میشه به این بچه ها چیزی یاد داد. فقط میخوان کار خودشون رو بکنن.

آرشیدا که اینطوریه.

عکساش خیلی ناز شدن.




روشا هم تقریبا حرف حرف خودشه ولی مربی کلاسش که میرفت میگفت اسمشو نزارید لج بازی چون بچه ها توی این سن لجبازی بلد نیستن فقط میخوان منییتشون رو ثابت کنن.

مریم مامان سلما
1 مرداد 92 5:33
سلام آتنا جون خوبین؟ دلم براتون تنگ شده بود نمیدونم چرا همونطور که بهتون گفتم نمیتونم راحت بیام وبتون سلما یه دوست داره به اسم لنا . لنا جون یه دوست مشترک با شما داره آرمیتا جون باران عشق که من اتفاقی متوجه شدم مدتی بود از وب آرمیتا جون به شما سر میزدم ولی متاسفانه دیروز هرچی نگاه کردم اسمتون تو وبشون به چشمم نیومد امروز تصمیم گرفتم از نظر هایی که روزای اول برای سلما گذاشته بودین بهتون سر بزنم که خوشبختانه موفق شدم نمی دونم چرا این مشکل و دارم با بغضی از وبلاگ ها در هر صورت همه عکسای دختر خوشگلمون دیدم هزار ماشاالله خیلی با مزه شده من که خیلی دوسش دارم




ممنون که با مشکل بازم بهمون سر میزنید . ما هم دلمون براتون تنگ شده بود

مامان بنيتا
1 مرداد 92 14:10
اي جانم عزيزم بابايي رو شاكي كردي
بنيتا هم از بازي كردن با باباييش خيلي لذت ميبره واقعا دخترا بابايي هستن


واقعا . از صبح تا شب زحمت بکش همه جور خرابکاری و نق زدن و کثیف کاری و شیطنت هاشون رو تحمل کن به بازی و هوش و غذای جسم و غذای روحشون برس آخر سر هم تا صدای زنگ در خونه میاد از خود بی خود میشن که بابا بابا
مامان کیان کوچولو
2 مرداد 92 12:48
عزیزم خیلی ناز تر شدی ملوس خانم


ممنون . چشماتون ناز میبینه مامانی کیان جون
مامان نرگس جون
2 مرداد 92 13:35
سلام بر خانم خوشگله...
چقدر نازی تو ...
به وبلاگ منم سر بزن خوشحال میشم.


مرسی . حتما زوده زود میایم پیشتون.
مامان ایسان
2 مرداد 92 19:53
پدر دختر چه صفایی میکنن دوتایی

واسه روشا جونم



اون نمد رنگی ها رو هم تو بازار فرش فروشا پیدا کردم سرای بوعلی -اولین راه پله سمت چپ طبقه اخر شمارشم 55166702

تنوع رنگیش خیلی بالا بود تو مشیر خلوت هم بود ولی اصلا تنوع رنگی نداشتن

متری 7000 تومان هم بود

راستی عکسها رو برام خصوصی بذار برات امادش کنم عزیزم



مرسی عزیزم . بعد از ماه رمضون یه بازار گردی دارم حتما اونجا هم یه سری میزنم

مامان ایسان
4 مرداد 92 0:28
خصوصیییییییییییییییییییی