بازی بازی بازی یه بازیه حسابی
دیروز بابایی داشت نشونه گیری یادت میداد . لگوهات رو میچید و بهت میگفت از دور بزن تا بریزه
دخترم با پا نه از دور پرت کن
هر چی بابا میگفت شما باز کار خودت رو میکردی .
ببین از دور خیز برداشتی تا دوباره با پا بزنی
اخر سر بابا هم به شوخی گفت وای کچلم کردی با پا نه. شما هم ههههههه
شیفت عوض شد و نوبت مامانی شد تا با یدونش بازی کنه
انتخاب همیشگی خودت کارت های باما
خب تکراری شد میریم روی تخت نوبت به هم ریختن ویترینمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی