روشا و نی نی گوگولی ها
عزیز دل مامان از وقتی خودت اومدی توی این دنیا دلت کلی برای دوست جونیای اون دنیایت تنگ شد برای همین یکی یکیشون رو خدا برات فرستاد که دیگه تنها نباشی اولین دوست جونیت که بعد از بدنیا اومدنش رفتیم دیدنش
صبا خوشگلم ،نی نی عمو محمد رضا و خاله بهار ( دوست بابایی) بود که بهمن ٩١ بدنیا اومد
اینجا صبا جونم ٥ ماهشه
نی نی بعدی نائریکا ، نی نی عمه محبوبه و عمو شهروز ( دختر عموی بابایی) بود که اردیبهشت ٩٢ بدنیا اومد
اینجا نائریکا نانازی ٣ ماهشه
بعد از این نی نی ها میرسیم به جمع دوستهای بابایی که تقریبا هم زمان با هم ازدواج کردیم و به ترتیب بعد از بدنیا اومدنت یکی یکیشون بچه دار شدن ما هم برای دیدن نی نی هاشون یه نی نی پارتی توی خونه عمو بهرام و خاله فاطمه ( ان شا الله به زودی خدا به اونها هم یه نی نی بده) ترتیب دادیم.
یدونه به همراه بابایی مشغول پذیرایی از خودشون قبل از اینکه مهمونها بیان
اولین نی نی ها اومدن دو قلوهای عمو محمد و خاله نعیمه که ٢٨ آبان ٩١ بدنیا اومدن
ترنم فسقل که ٩ ماهشه
تبسم تپلی شیطون ٩ ماهه
دومین نی نی که اومد امیر علی خان بود که پسری عمو محسن و خاله نرگس بود که ٢٥ اردیبهشت ٩٢ بدنیا اومده بود
امیر علی خان ٤ ماهه که با دیدن کلی دختر دور و برش اخم کرده بود و دریغ از یه نیم نگاهی که به کسی بکنه همش بغل مامانیش و باباییش بود( در ضمن امیر علی پسر عموی ترنم و تبسم هم هست)
سومین نی نی : حورا جونم که عشق مامان عاطفه و بابا حسینش بود که ١٨ تیر ٩٢ بدنیا اومده بود
حورا عسلی الان ٢ ماهشه
دیگه جمعمون جمع شد و گذاشتن این بچه های شیطون کنار هم برای عکس انداختن هم پروژه ای بود بس عظیم. یدونه من ارشد نی نی ها بود البته در گوشی بگم خوشگل نی نی ها هم بود. تبسم و ترنم ٩ ماهه، امیر علی ٤ ماهه،حورا ٢ ماهه ، یدونه مامان ١٨ ماهه
حالا نوبت شام رسید و شکموی مامان اولین نفری بود که از خودش پذیرایی کرد
بابا محمد برای نی نی ها که سن همشون به یکسال نمیرسید کیک و شمع صفر خریده بود ولی بازم نشد این بچه ها رو کنار هم جمع کنیم چون دیگه شده بود ١ نصف شب و یکی یکی موسیقی خوابشون رو داشتن مینواختن ولی دختری من سرحال به جای همشون شمع رو فوت کرد
تبسم خانوم هم تا تونستن کیک روبا انگشتهای کوچولوشون خوشمزه کردن و همش مامانیش میگفت نکن دخترم خاله آتنا نمیخوره بدش میاد اینجوری میکنی .
ساعت ١:٣٠ نیمه شب و دو تا ووروجکها خوابیدن . واقعا خدا به نعمیه جون صبر بده نگهداری از دو تا دوقلو اونم با داشتن یه پسر ٧ ساله واقعا سخته.