29 ماهه شدی زندگی
در یه چشم به هم زدن 29 ماهه شدی واقعا این ماه خیلی زود گذشت چند بار تقویم رو نگاه کردم که واقعا چهاردهمه !
این ماه برعکس ماه پیش زیاد گردش نرفتیم یا توی خونه بودیم یامهمون داشتیم یا مطب دکترها، جزء یکی دوبار که با عمه اینا قرار گذاشتیم و رفتیم بوستان نوروز و بهشت مادران . ماه پیش بردمت دکتر و گفتم برات یه چکاب بنویسه آزمایش خون و ادرار،این ماه رفتیم بیمارستان مفید و انجام دادیم هنوز جوابش آماده نشده یه چکاب برای ویتامین Dو اهن و کلسیم و فسفر و یه آزمایش برای عفونت ادرار چون خیلی دستشویی میری .همون روز هم از دکتر ریه بیمارستان آقای دکتر طباطبایی وقت گرفتم که خیالمون از بابت سرفه هایی که بعد از فعالیت میکنی راحت بشه ، دکتر هم معاینت کرد و کلی سوال کرد که به عطر و ادکلن و اسپند حساسیت نداره گفتم نه، زیاد سرما نمیخوره گفتم نه، آبریزش بینی زیاد نداره گفتم نه، سینش خس خس نمیکنه گفتم نه، با سرفه شب از خواب بیدار نمیشه گفتم نه، گفتم فقط بعد ازفعالیت زیاد کمی سرفه میکنه اونم فوری 2 تا اسپری سالبو تامول نوشت گفت بزن بچت ریش مشکل داره با اسپری هم خوب نمیشه فقط کم میشه . واقعا تشخیص دکترهامون عالیه 100 تا مورد ازم پرسید همشون جوابش منفی بود فقط با یه مورد بچه اسپری لازم شد منم اومدم بیرون احتمالا چند وقت دیگه یه دکتر دیگه ببرمت چون قبلا دکتر گوهری هم برده بودمت و گفته بود مشکلی نیست برای اطمینان دوباره گفتم یه چکاب پیش کتر ریه اطفال هم بشی بد نیست . قضیه انگشت خوردنت هم خیلی داره زیاد میشه قبلا فقط موقع خواب یا موقعی که گرسنت بود میخوردی ولی الان یه سرگرمی در وقت فراغت. برای همین از داروخانه برات لاک استوپ ماوالا خریدم که موقع خواب میزنم اولین شب خیلی دلم برات سوخت چون فقط با خوردن انگشتت خوابت میبره از بچگی هم عادت نداشتی روی پا بخوابی فقط باید برات لالایی اونم گنجشک لالا سنجاب لالا ... رو میخوندم و پشتت دست میکشیدم و تو هم انگشتت رو میخوردی میخوابیدی ولی اولین شب تا میومدی انگشتت رو بخوری تلخیش اذیتت میکرد و نمیتونستی بخوابی ولی چاره ای نیست چون فرم انگشتت داره تغییر میکنه باید تلخی الان رو تحمل کنی تا توی بزرگی از شیرینی داشتن دستهای زیبا لذت ببری.ولی فقط تلخی لاک روز اول اذیتت میکرد چون سریع خودت را با طعم جدید انگشتت وفق دادی والان با همون تلخی بازم انگشتت رو میخوری دیگه نمیدونم چی کار باید کرد. یه قضیه که خیلی مردد بودم توی وبلاگت بنویسم یا نه ، اونم به خاطر خودت که وقتی بزرگ شدی و وبلاگت رو خوندی با خوندنش ناراحت نشی قضیه شب ادراریته. الان چند ماهی میشه که کاملا یاد گرفتی بری دستشوی و اصلا زمانی که بیدار هستی روی فرش و مبل و یا خونه کسی جیش نمیکنی حتی یکبار هم توی مسافرت توی ماشین و هتل جیش نکردی ولی یک هفتست شبها موقع خواب تخت رو خیس میکنی و صبح باید کلی ملحفه و روکش تخت و پتو رو بشورم و دوباره فردا صبح روز از نو و روزی از نو و این مورد خیلی اذیتم میکنه چون خیلی خوب کنار اومده بودی و خیلی راحت پذیرفته بودی سعی میکردم قبل از خواب بهت نوشیدینی غیر از شیر ندم و بعد از خوردن شیر حتما مسواک بزنی و بری دستشویی و بابا هم صبحا قبلا از اینکه بره سرکار از خواب بیدارت میکرد و میبردت دستشویی ولی بازم یکی دوساعت بعد که من از خواب بیدار میشدم با یه تخت خیس مواجه میشدم که خیلی عصبانی و ناراحتم میکرد. اینبار هم مثل همیشه محمد عزیزم برامون کلی تحقیق کرد و حاصل تحقیقاتش رو ایمیل کرد و کمی آروم شدم که این مورد تا زیر 5 سالگی مورد بغرنجی نیست و اگر بعد از اون ادامه پیدا کرد باید به فکر درمان بود الان هم یکسری کارها میشه کرد که کنترل بشه و جملات سحرآمیز بابا توی ایمیلی که برام فرستاده بود انرژی دوباره بهم داد. و خدا روشکر انگار ناخواسته حرفهای بابا روی شما هم تاثیر داشت چون از اون شب به بعد دیگه خبری از بارونهای شبونه توی اتاقت نیست .
سلام