تاتی تاتی
هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورا
روشا در ٩ ماه و ٢٦ روزگی در منزل بابا جون اولین قدم های کوچولوش رو برداشت
دو تا قدم لرزون و با ترس که فکر کنم به خاطره جیغ هایی که مامانی از خوشحالی میکشید ترسیدی و قدم های بعدیتو برنداشتی واقعا هیچ کارت ( غلتیدنت ، سینه خیز رفتنت ، چهار دست و پا رفتنت ، دندون در اوردنت ) به اندازه برداشتن همون دو تا قدمهات برام لذت بخش نبود. از اون روز همش دوربین تو دستمه و تشویقت میکنم بیای جلو بگیری که راه بری منم ازت فیلم بگیرم ولی تو زرنگ تر از مامانی سریع میشینی زمین چهار دست و پا میای و دوربینو ازم میگیری ای دختر باهوش و زرنگ من خوشم میاد هیچی نمیتونه گولت بزنه . ولی اون شب خونه بابا جون با اون جیغهای بنفش من ساعت ١١ شب
قیافه عمه ها فکر کنم اینجوری بود
و من و بابایی اینجوری
البته شوخی کردم عمه ها هم به اندازه ما خوشحال بودن .