روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

امام زاده صالح

1392/7/26 10:13
449 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان بالاخره بعد از گذشت 20 ماه از نذری که توی دو ماهگیت عمه میترا برای چشمهای خوشگلت کرده بود چهارشنبه رفتیم امام زاده صالح . توی دو ماهگیت خیلی برای چشمات ما رو ترسوندی و اون لحظه دیگه هممون دست به دعا شدیم و هر کسی برات یه نذری کرد عمه هم نذر کرده بود اگر چیزی نباشه یه چهارشنبه ببریمت امام زاده صالح ولی کو چهارشنبه ایی که بابا زود بیاد و بتونیم بریم ولی این چهارشنبه به خاطر تعطیلی تونستیم بریم .

چون نمیتونستم هم چادرمو روی سرم نگه دارم هم از یه دختر زبل مواظبت کنم فرستادمت پیش بابا قسمت مردونه و بابا هم عکسی ازت نگرفت فقط چند تا عکس توی حیاط گرفتیم که تقاضای منا منا میکردی

دخترم مثل مامانیش عاشق خیارِ

بعد هم رفتیم یه گشت کوچولو توی بازار تجریش زدیم که عاشقشم

هر چی صدات میکردیم یک لحظه هم برای عکس برنمیگشتی برای همین همه عکسهات تار شد.

وقتی مریض میشی و پزشک ازت میپرسه : بیماریت چیه ؟؟؟

  منتظر مادرت میشی ... و همیشه جواب دادن رو به اون میسپاری ...

  چرا که میدونی مادرت همون احساسی رو داره که تو داری ...

  حتی از خودت بیشتر دردت رو احساس می کنه

عزیز دلم امیدوارم همیشه سالم باشی و هیچ موقع مریضی سراغت نیاد .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

محبوبه مامان الینا
27 مهر 92 7:39
جونمی خانوم خوش تیپ
خب حواس گل دختر به بازار و خرید بوده که همکاری نکرده واسه عکس الحق که خانومه


مرسی خاله جون . بله دختری هم مثل مامانیش هوش از سرش میپره وقتی میره خرید کلا حواس پچ گانمو از دست میدم موقعی که توی مرکز خرید هستم
الهام مامان یسنا
27 مهر 92 17:15
زیارتت قبول نازنازی. قربون چشمای خوشگلت برم. آتنا جون تو دو ماهگی چشمای روشا چه مشکلی داشته که براش نذر کردید؟
منم عاشق بازار تجریش هستم به نظرم همیشه اونجا روح زندگی جریان داره آدمو سر ذوق میاره. البته خرید هم که بی نهایت لذت بخشه.


ممنون عزیزم .
من از دوران بارداری که شنیدم پیشرفته ترین سونوگرافی ها هم نمیتونن تشخیص بینایی جنین رو بدن نگران چشمای روشا شدم و این نگرانی ادامه داشت تا زمانی که روشا بدنیا اومد و دو ماهه بود که احساس کردم هر چیزی رو جلوی چشماش میارم یا از جلوش رد میشم واکنشی نسبت بهش نداره و دنبال نمیکنه و رفتم پیش دکتر کلانتری دکتر کودکان اونم یه معاینه ایی کرد و گفت ان شا الله چیزی نیست و این ان شاالله گفتنه از 100 تا یه چیزی هست بدتر بود با گریه برگشتم خونه فرداش از دکتر احد زادگان متخصص چشم کودکان وقت گرفتم بعد از کلی معاینه و پرس و جو ازم گفت الان هیچ تشخیصی نمیتونم بدم برید دو ماه دیگه منم مردم و زنده شدم و با اشک از مطب اومدم بیرون . گفتم اگر مطمئن بود چیزی نیست میگفت بعدش کلی نذر کردیم و صبر کردیم تا یک ماهه بعدش دیدیم داره به همه چیز واکنش نشون میده و با چشماش دنبال میکنه و خیالمون راحت شد.
مامان بنيتا
27 مهر 92 17:22
خدا روشكر كه چيزي نبوده و بالاخره تونستين نذرتونو ادا كنين

عزيز دلم خوبه باباها هستن وگرنه كنترل وروجكا واقعا كار سختي اونم با چادر




مرسی عزیزم.

واقعا اگه باباها نباشن توی همه جا کنترل این عروسکهای شیطون سخته.باید یه تبصره بدن مادرها توی امام زاده ها چادر سر نکنن.

مثل هیچکس
27 مهر 92 18:08
زیارت قبول .ایشالا که غم توی دلتون لونه نکنه .منم عاشق بازار تجریش هستم بخصوص پاساژقائم


ممنون دوست جون جدیدمون. فکرنکنم کسی باشه که عاشق بازار بزرگ و بازار تجریش نباشه
مریم مامان سلما
30 مهر 92 13:36
زیارت قبول خوشگل خاله خدا رو شکر که دخترمون مشکلی نداشته نذرتون قبول شده الهی هیچ وقت مریضی سراغ دختر گلمون نیاد


ممنون عزیزم . ان شا الله
مارال - مامان روشا
1 آبان 92 18:41
نذرت قبول عزیزم
امیدوارم همیشه صحیح و سالم باشی


ممنون مارال جون.