روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

واکسن 18 ماهگی+ چکاب 18 ماهگی + دندان 15

1392/5/23 15:26
537 بازدید
اشتراک گذاری

از دو ماه پیش که رفتیم چکاب 16 ماهگیت رو انجام دادیم برای دیروز وقت معاینه 18 ماهگیت رو گرفته بودم و قصد داشتم واکسنت رو هم صبحش بزنم که اگر خدای نکرده مشکلی پیش اومد دیگه معطل گرفتن وقت از دکترت نشیم برای همین دیروز صبح خودت ساعت 7:30 از خواب بیدار شدی انگار خبر داشتی قراره اوفت کنیم یا به قول خودت که به آمپول میگی باپا ، باپات رو بزنیم روزهایی که میخواهیم واکسنت رو بزنیم و حاضرت میکنیم و تو هم خیلی خوشحالی که داری اول صبح میری ددر عذاب وجدان میگیرم احساس میکنم دارم بهت خیانت میکنم که بهت میگم داریم میریم ددر و بعد میریم اوفت میکنیم خدا رو شکر که دیگه تا 6 سالگیت راحتیم اون موقع هم برای خودت خانومی شدی و دیگه احتیاجی به گول زدنت نیست. از یکسری مادرها شنیده بودم واکسن 18 ماهگی راحته و بعضی ها هم شنیده بودم سخت ترین واکسنه ولی برای ما که بعد از واکسن دو ماهگیت که هم خودت خیلی اذیت شدی و هم ما این واکسنت هم سخترین بود چون بعد از اینکه زدیم و اومدیم خونه و بابا رفت سرکار ، بهانه گیریت شروع شد و از اینکه در رو بستم تا بابا بره منو مقصر میدونستی و تا میخوردم کتکم زدی وبعدش هم گریه پشت گریه و به غیر از یدونه تخم مرغ آب پز دیگه هیچی نخوردی و بعد از یکساعت تب کردی و پای چپت رو هم میکشیدی و راه میرفتی به زور و زحمت خوابوندمت و بعدش برای قطره که بیدارت کردم دوباره بهونه گیریت شروع شد و برای اینکه تبت بیاد پایین و کمی حوصله دار بشی رفتیم حموم اولش نمیومدی برای اینکه از شامپو و سر شستن بدت میاد ولی قول دادم که سرت رو نمیشورم تو هم راضی شدی بیای آب باسی و بعد از آب باسی دو قاشق غذا و یک کاسه ماست خوردی و حاضر شدیم تا بابا بیاد بریم پیش دکتر مهدوی اونجا هم تا از در وارد شدیم کلی گریه به زور تونستیم قد و وزنت رو بگیریم دکتر هم کلی خوشش اومده بود از بدن برنزت بهش گفتم برات یه ضد آفتاب خوب بنویسه گفت نمیخواد خیلی خوشگل سوخته اشکال نداره ولی من اصرار کردم و اونم ضد آفتاب QV که به صورت رول هست و البته با قیمت خییییییییییلی مناسبچشمک نوشتن از قد و وزنت هم که شدیدا رضایت داشت مخصوصا قد رعناتبغلو بعد هم میگفت خیلی داره بیشتر از یه بچه 18 ماهه حرف میزنه و منم گفتم خب از صبح تا شب دارم باهاش حرف میزنم و بابا هم گفت حاصل زحما ت مادرشه دیگه منماز خود راضیو بعدش خودمون رو برای شام دعوت کردیم خونه باباجون ولی خیلی بی حوصله بودی و هرچی عمه ها میگفتن بیا بغلم اینو بدم و اونم بدم میگفتی نه تا زمانی که کمی ایبوپروفن خوردی و سرحال شدی و دوباره شیطنتت شروع شد صبح هم کمی بابا پاشویت کرد و الان کمی بهتری و مثل فرشته کوچولوها خوابیدی

اینم ژست گرفتنت قبل از واکسن 18 ماهگی، الهی بمیرم که فکر میکردی داری میری ددر

دندون 15 هم از پایین سمت چپ دراومد در 18 ماه و 8روزگیت

مبارکه عزییییییییییییییییییییییییزمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نرگس مامان باران قلنبه
22 مرداد 92 11:16
سلام عزیزم
مباااارکه واکسن 18 ماهگی
و مروارید15
اره خیلی سخته که بخوای بچه رو به بهونه دردر ببری بعد آمپول بزنه منم عذاب وجدان گرفته بودم
کلی خندیدم سر کتک خوردنه[خنده بیچاره ما مامانا
رمز رو هم برات میزارم


ممنون عزیزم هم بابات رمز و هم بابات دعوتت .
نرگس مامان باران قلنبه
22 مرداد 92 12:25
سلام اتنا جون برای روز 5 شنبه ساعت 4/5 یکسری مامانا قرار گذاشتیم تو میدان پونک پاساژ بوستان جنب شهروند خانه اسباب بازی کودک خوشحال میشم شما هم بیای اگه خواستی بیای09125830659 بهم اس بده لطفا تایید نکن
مامان روشا
22 مرداد 92 15:39
سلام
آیا الان وقتشه که از پوشک بگیریمشون یا تا دوسالگی فرصت هست


والا با توجه به تجربه اطرافیان از 22 ماهگی شروع کردن جواب داده ولی به تشخیص روان شناسا و دکتر ها و مقاله ها و کتابها میگن از 24 تا 35 ماهگی . بستگی به بچه هم داره
الهام مامان یسنا
22 مرداد 92 16:58
روشا جونم مروارید جدید مبارک.
خلاصی از واکسن هم مبارکه خوش به حالت تموم شد دیگه رفت تا 6 سالگی که خانوم شدی.
ماشالله چه تیپی زدی میخوای بری واکسن بزنی.


ممنون خاله جون
بله دیگه راحت شدییییییییییییییم.
خواستم تیپ بزنم شاید خانومه یواشتر واکسنم بزنه
نرگس مامان باران قلنبه
22 مرداد 92 17:26
سلام ارمیتا و ستایش و متین و اوا و...
منا مامان سودا
23 مرداد 92 2:10
سلام عزيزم
خدا رو شكر كه زده شد اين واكسن وتا پايان 6 سال يه نفسي ميكشيم
مباركه دندونش باش
بوسسسسسسسسسسسسس براي دخترمون


بله دیگه راحت شدیم .
برای سودا جونم و دوست مهربونم][
مامان بنيتا
24 مرداد 92 10:46
يكم دير رسيدم ايشالا كه الان ديگه خوب شدي عزيز خاله
راست ميگي آتنا جون آدم دلش ميسوزه از خواب بلند ميشن با خوشحالي قبل از واكسن و بعد ..... عوضش ديگه راحت شدن


خدا روشکر تب نداره ولی هنوز موقع نشستن و پا شدن کمی با سختی پاشو تکون میده وموقع راه رفتن کمی میکشه .