روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

تو را دختر می نامند

تورا دختر خانوم می‌نامند .   مضمونی که جذابیتش نفس‌گیر است…    دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا می‌کند    و نه با اشک و افسون.    اما تمام این‌ها را هم در برمی‌گیرد…    تو نه ضعیفی و نه ناتوان،   چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو می‌پسندد.    اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .   ...
7 مهر 1392

میس ورلد من

اگه یدونه من توی مراسم دختر شایسته ٢٠١٣ شرکت میکرد حتما امسال برای اولین بار یه ایرانی اول میشد (حیف که ایرانیهانمیتونن ) پنجشنبه با بابایی رفتیم برای تحویل  گرفتن لباسهات که اینترنتی خریده بودم خیلی خوشگلن .  بعدش یه خرید کوچولو مامانی داشت و بعد از اون بیکار بیکار بودیم برای همین رفتیم خونه دایی بزرگ مامانی ،‌اونجا زن دایی مامانی لباسهایی که خواهرزادش از مالزی براش فرستاده بود رو داشت نشونم میداد و هر کدومو که نشون میداد شما یه پروی میکردی زن دایی و دایی هم بهت ژست میدادن. ...
7 مهر 1392

بوی خاطره

سلام به کوچولوی خودم که با کلی عکس از صورت ماهش برگشتم عکسهایی که با موبایلم انداخته بودم ولی تا به حال موفق به کپی کردنش نشده بودم ولی هفته پیش  شما با زدن کلی رمز اشتباه موبایلم رو قفل کردید و دیگه راهی جز پاک کردن کل اطلاعات  و ریموو نداشتیم ، منم کلی غصه میخوردم که با این همه عکس و صدا از تو که دیگه هیجا ندارم چی کار کنم  ولی بابایی یه نرم افزار دانلود کرد و تونستیم به اطلاعات گوشیم دست پیدا کنیم و اونها رو کپی کنیم و  بعد گوشی رو ریموو کنیم و اینجوری شد که عکسهات هم کپی شد روی هارد کامپیوتر . امروز چند تا از اونها که برام بوی خاطره میدن  رو میزارم . توی این عکس کمتر از دو ماهته . مثلا خوابیدی یه چشمت خ...
5 مهر 1392

هفته سوم از ماه19

شما دیگر میتوانید کودک نوپای خود را با خواندن برای مدت طولانی در یکجا سرگرم کنید .درخواست از فرزند خود برای پیدا کردن یک نقطه و یک شی در کتاب راه خوبیست برای اینکه شما متوجه بشوید او چه قدر میفهمد .  اگر او نتواند کلمات را واضح بیان کند نگران نباشید اگر واژگان او بین 10 تا 50 عبارت است در این مرحله از سن کاملا طبیعی است. ...
5 مهر 1392

باز پاییز است ، اندکی از مهر پیداست

وای دوباره  پاییز که به ناچار مجبور به تحملش هستم بعضی ها از رنگهای گرم پاییز لذت میبرن از صدای خش خش  گوش نواز برگها از شروع فصل مدرسه و بوی تازگی کتاب و دفتر از رگبارهای وقت و بی وقتش ولی پاییز همیشه برای من غم بوده زود تاریک شدن هوا برام دلگیره هر چه قدر تلاش میکنم این فصل رو زیبا ببینم نمیتونم من همیشه عاشق فصل بهار و تابستان بودم و البته اسفند آخرین ماه از زمستان به خاطر ماه تولد خودم همه تاریخ های مهم زندگیم در نیمه دوم سال بوده برای همه ماههای پاییز و زمستون بهانه ایی برای شادی داریم ولی فقط همون روزها برام زیباست.شاید هم  این فصل یادآور حس نوستالژی درس و مشق و امتحان و مدرسه باشه که بعد از س...
1 مهر 1392

محبت مامانیه دوست جونیمون

این تقویم رو هم مامانیه آیسان جونی برات درست کرده که  میزنم به دیوار اتاقت تا تاریخ های زیباو مهم زندگیمون رو با دیدن هنر دوست جونیمون به یاد بیاریم. مرسی فرزانه جون  . این گلها هم  تقدیم به آیسان جونم و مامانیه گلش   ...
1 مهر 1392

این روزهای دخترک شیرین من

این روزهای یدونه من به بازی و شیطونی و تفریح و شبربن زبونی و خرابکاری میگذره یعنی حال و هوای همه خونه هایی که اگر یدونه مثل یدونه من داشته باشن اینجوریه البته اگر داشته باشن چون روشای من یدونست  روزی یکبار کل چند هزار و اندی عکسهایی که ازت گرفتم رو میبینم و دلتنگ روزهای گذشته میشم  و یه وقتی بارونی که چرا انقدر زود گذشت لحظه هایی که تلاش برای چرخیدن و سینه خیز رفتن و چهار دست و پا رفتن میکردی این روزها همش یاد پارسال میکنم یاد روزهای پر اضطراب گرفتن جشن های عزیزم روزهایی که با همه مشغله و بی خوابی ها و دست تنهایی شب بیدار میموندم تا بتونم تک تک کارهای جشنت رو خودم با عشق انجام بدم شاید گرفتن جشن هایی که برات گرفتم به دل بعضی ها خو...
31 شهريور 1392

هفته دوم از ماه 19

آیا شما به کودک نوپای خود اجازه میدهید در کارهای روزمره به شما کمک کند؟ این یک راه بسیار خوبی برای آموزش مسئولیت های  به او  و القای عادات خوب برای  آینده است . شما ممکن است دریابید که کمک او  باعث می شود کارها بیشتر شود  یا ممکن است    مدتی طول  بکشد تا هر چیزی انجام شود   . برای جلوگیری از سرخوردگی ، صرفه جویی در وظایف مهم   زمانی که کودک نو پا  در خواب است کارها را   انجام دهید. هنگامی که او در اطراف شما است ، اجازه دهید   کمک کند با کارهای کوچک مانند قرار دادن فنجان های پلاستیکی و کاسه خود به داخل ...
28 شهريور 1392

هفته شلوغ یه ووروجک

این هفته ، هفته سختی رو باهات گذروندیم نمیدونم چرا انقدر این هفته شیطون و شر شده بودی ظاهرا چشم خوردی که  تعریفت رو کردم و گفتم ساکت و خانوم و فهمیده هستی البته هستیا ولی این هفته اون روی سکه خودت رو هم نشونمون دادی . پنجشنبه صبح رفتیم تا برای بابا خرید کنیم توی مغازه دیگه از همه جا سر دراوردی از ویترین و کشوی کمدها و زیر میز و خلاصه که هر جا که ممکن بود چیزی برای خرابکاری وجود داشته باشه رفتی آقای فروشنده هم برای آروم کردنت هر چی دم دستش بود بهت میداد ولی بازم راضی نمیشدی بابابا رفتی توی اتاق پرو و اجازه نمیدادی بابا لباسش رو پرو کنه خلاصه که با هر زحمتی شده بود بابا چند دست لباس خرید و اومدیم خونه و چند ساعت بعدش رفتیم نمایش...
27 شهريور 1392