سلام به یدونه خودم این روزها خیلی شیطون شدی و زبل. قبلا به محض اینکه میخوابیدی سریع میومدم سراغ کامپیوتر ولی الان هم خوابت کم شده هم وقتی صدای کیبورد میاد بیدار میشی خلاصه که مجبورم خیلی کلی درمورد این روزهات بنویسم . عسل مامان با یک هفته تاخیر عید قربان و عید غدیر رو تبریک میگم . برای عید قربان جای خاصی نرفتیم ولی برای عید غدیر رفتیم خونه عمو اسماعیل و شما اولین کله و پاچه زندگیت رو هم خوردی . من اصلا لب نمیزنم و حتی از کنارش هم رد نمیشم واگر توی خونه ایی کله و پاچه باشه لب به غذاشون هم نمیزنم برای همین عمو اسماعیل همه ظرفها رو یکبار مصرف خریده بود که بعدش همرو بریزن دور ولی خودم اصرار کردم که به شما هم بدن چون میدون...